یا زهراسلام الله علیها

  • خانه

سنگریزه ریز است و ناچیز

02 مرداد 1396 توسط طيبه عليوردي لو

اما اگر در جوراب یا کفش باشد ، ما را از راه رفتن باز می‌دارد در زندگی هم ؛ بعضی “گناهان” ریز و ناچیز دیده می شوند

 اما مانع حرکت به سمت “ظهور” امام عصر (عج) هستند: 

🔸کم احترامی یا نامهربانی به والدین؛

🔸نگاه تحقیرآمیز به فقرا ؛

🔸تکبر و فخرفروشی به مردم ؛

🔸منت گذاشتن هنگام کمک کردن ؛

🔸نپذیرفتن عذر خطای دوستان ؛

🔸و….
بخشی از سنگریزه های مسیر تکامل ما هستند
 آنها را باید بموقع کنار بگذاریم …

تا بتوانیم راه را برای ظهور مولای مان هموار سازیم.

اللهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الفرج

 1 نظر

امتحان الهی

01 مرداد 1396 توسط طيبه عليوردي لو

فلسفه امتحانات الهی چیست؟

امتحانات الهی برای این است که برای خود انسان معلوم شود چه کاره است و فکری برای رشد خود بکند.
 و الّا خدا که از حال بندگان خبر دارد. خداوند مهربان بسیاری از امتحانات را که خارج از توانایی ماست از ما نمی‌گیرد. 
هر امتحانی که از ما گرفته میشود یقینا توانایی موفق شدن در آن را داریم
وقتی ما به امتحانات خود و نتایج آن توجه نکنیم، دیگر رشد نخواهیم کرد.

 1 نظر

شب قدر

23 خرداد 1396 توسط طيبه عليوردي لو

​

 نظر دهید »

پاداش ترک گناه

14 خرداد 1396 توسط طيبه عليوردي لو

داستان_واقعیسید محمد اشرف علوی می‏نویسد: 

« در سفری به مصر، آهنگری را دیدم که با دست خود آهن گداخته را از کوره آهنگری بیرون می‏آورد و روی سندان می‏گذاشت و حرارت آهن به دست وی اثر نمی‏کرد. با خود گفتم این شخص، مردی صالح است که آتش به دست او کارگر نیست. ازاین‏رو، نزد آن مرد رفتم، سلام کردم و گفتم:

«تو را به آن خدایی که این کرامت را به تو لطف کرده است، در حق من دعایی کن.» مرد آهنگر که سخن مرا شنید، گفت: «ای برادر! من آن‏گونه نیستم که تو گمان کرده‏ای.»گفتم: «ای برادر! این کاری که تو می‏کنی، جز از مردمان صالح سر نمی‏زند.» 

گفت: « گوش کن تا داستان عجیبی را دراین‏باره برای تو شرح دهم. روزی در همین دکان نشسته بودم که ناگاه زنی بسیار زیبا که تا آن روز کسی را به زیبایی او ندیده بودم، نزد من آمد و گفت:

« برادر! چیزی داری که در راه خدا به من بدهی؟» 

من که شیفته رخسارش شده بودم، گفتم: «اگر حاضر باشی با من به خانه‏ام بیایی و خواسته مرا اجابت کنی، هرچه بخواهی به تو خواهم داد.»

زن با ناراحتی گفت: «به خدا سوگند، من زنی نیستم که تن به این کارها بدهم.» گفتم: «پس برخیز و از پیش من برو.» 

زن برخاست و رفت تا اینکه از چشم ناپدید شد. پس از چندی دوباره نزد من آمد و گفت: «نیاز و تنگ‏دستی، مرا به تن دادن به خواسته تو وادار کرد.» 
من برخاستم و دکان را بستم و وی را به خانه بردم. چون به خانه رسیدیم، گفت: «ای مرد! من کودکانی خردسال دارم که آنها را گرسنه در خانه گذاشته‏ام و بدینجا آمده‏ام. اگر چیزی به من بدهی تا برای آنها ببرم و دوباره نزد تو باز گردم، به من محبت کرده‏ای.»

من از او پیمان گرفتم که باز گردد. سپس چند درهم به وی دادم. آن زن بیرون رفت و پس از ساعتی بازگشت. من برخاستم و در خانه را بستم و بر آن قفل زدم. 
زن گفت: «چرا چنین می‏کنی؟» گفتم: «از ترس مردم.» زن گفت: «پس چرا از خدای مردم نمی‏ترسی؟» گفتم: 

«خداوند، آمرزنده و مهربان است.»

این سخن را گفتم و به طرف او رفتم.دیدم که وی چون شاخه بیدی می‏لرزد و سیلاب اشک بر رخسارش روان است. به او گفتم: «از چه وحشت داری و چرا این‏گونه می‏لرزی؟ » زن گفت: «از ترس خدای عزوجل.» سپس ادامه داد: «ای مرد! اگر به خاطر خدا از من دست برداری و رهایم کنی، ضمانت می‏کنم که خداوند تو را در دنیا و آخرت به آتش نسوزاند.» من که وی را با آن حال دیدم و سخنانش را شنیدم، برخاستم و هرچه داشتم به او دادم و گفتم: «ای زن! این اموال را بردار و به دنبال کار خود برو که من تو را به خاطر خداوند متعال رها کردم.» 

زن برخاست و رفت. اندکی بعد به خواب رفتم و در خواب بانوی محترمی که تاجی از یاقوت بر سر داشت، نزد من آمد و گفت: «ای مرد! خدا از جانب ما جزای خیرت دهد.» پرسیدم: شما کیستید؟ فرمود: «من مادر همان زنی هستم که نزد تو آمد و تو به خاطر خدا از او گذشتی. خدا در دنیا و آخرت تو را به آتش نسوزاند.» پرسیدم: «آن زن از کدام خاندان بود؟» فرمود: «از ذریه و نسل رسول خدا (صلّی ‏الله علیه و آله و سلّم).» من که این سخن را شنیدم، خدای تعالی را شکر کردم که مرا موفق داشت و از گناه حفظم کرد و به یاد این آیه افتادم که خداوند می‏فرماید:

«إِنَّما یُریدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا»

خدا می‏خواهد هر پلیدی را از شما خاندان نبوت ببرد و شما را از هر عیبی پاک و منزه گرداند.» (احزاب: 33) سپس از خواب بیدار شدم و از آن روز تاکنون آتش دنیا مرا نمی‏سوزاند و امیدوارم آتش آخرت نیز مرا نسوزاند».1 
پی نوشت :

1. نک: فضائل‏السادات، صص 240 و 241. 

برگرفته از : کتاب «گناه گریزی» / سیدحسین اسحاقی / نشر دفتر عقل

 نظر دهید »

روزمعلم مبارک باد

12 اردیبهشت 1396 توسط طيبه عليوردي لو

امام سجاد (علیه السلام) فرمودند:
حق استاد تو اين است كه:

به او احترام گذارى،

محضرش را محترم دارى،

با دقت به سخنانش گوش بسپارى،

رويت به او باشد و به او توجّه نمايى،

صدايت را بر صداى او بلندتر نكنى،

هرگاه كسى از او سؤالى كند تو جواب ندهى، بلكه بگذارى خودش جواب دهد.

در محضر او با كسى سخن نگويى،

در حضور او از كسى غيبت نكنى،

اگر پيش تو از او بدگويى شود، از وى دفاع كنى.

عيب هايش را بپوشانى،

خوبيها و صفات نيكش را آشكار سازى،

با دشمن او همنشينى نكنى و با دوستش دشمنى نورزى.

هر گاه اين كارها را كردى فرشتگانِ خدا درباره ات گواهى دهند كه تو براى رضای خداوند بلند نام، نه براى مردم، نزد آن استاد رفته اى و دانش او را فرا گرفته اى. 
(الخصال : 567/1)

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

یا زهراسلام الله علیها

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • شهادت ها

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس